گفتگو درباره واژه گزارش تخلف قپان نویسه گردانی: QPAN قپان . [ ق َپ ْ پا ] (ترکی ، اِ) کپان و آن ترازویی است که یک پله دارد و بجای پله ٔ دیگر سنگ از شاهین آن آویزند و بلغت رومی قسطاس میگویند. ۞ (برهان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی قپان قپان . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس . 6000 گزی خاوری گنبد قابوس سر راه فرعی گنبد قابوس به مراد ت... باج قپان باج قپان . [ ق َ ] (اِ مرکب ) قپانداری . (واژه های نو فرهنگستان ایران 1319هَ . ش . ص 65). پرنه قپان پرنه قپان . [ ] (اِخ ) ناحیتی است در سنجاق اووه ٔ ارزروم . مرکب از 13 قریه . (قاموس الاعلام ). اناره ٔ قپان اناره ٔ قپان . [ اَ رَ ی ِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رمانه ٔ قپان . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ناره شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود