اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قذاذ

نویسه گردانی: QḎʼḎ
قذاذ. [ ق ِ ](ع اِ) ج ِ قُذّ جج ِ اَقَذّ. (منتهی الارب ). تیر باپرو تیر بی پر و هموار تراشیده ٔ بی خم . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
غضاض . [ غ ِ ](ع اِ) ج ِ غَض ّ. (منتهی الارب ). رجوع به غَض ّ شود.
غضاض . [ غ ُ ] (ع اِ) به تمام معانی غِضاض . در حالت اسمی است . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به غَضاض شود.
غضاض . [ غ َ ] (اِخ ) آبی است بر یک روزه راه از اخادید. (منتهی الارب ). آبی است که فاصله ٔ آن تا طَرَق سه میل و تا «اخادید» یک روز راه ...
ابن قزاز.[ اِ ن ُ ق َزْ زا ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن جعفر قیروانی . وفات 412 هَ .ق . او راست : کتاب جامع در لغت .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.