اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قرم

نویسه گردانی: QRM
قرم . [ ق ُ ](ع اِ) گیاهی است در ستبری و سفیدی شبیه به درخت خیار که در دریا روید. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قرم . [ ق َ ] (ع مص ) پوست باز کردن . (منتهی الارب ). پوست کندن . (از اقرب الموارد). || دشنام دادن . || خوردن . || پوست پاره از بینی شتر...
قرم . [ ق َ رَ ] (ع اِمص ) شدّة شهوة اللحم . (نشوءاللغة). و در نزد ما، قَرَم دلالت بر عیب دارد، چون عَرَج و حَوَل . (از نشوءاللغة).
قرم . [ ق ِ رِ ] (اِخ ) قُرَیم . شهری است . (منتهی الارب ). رجوع به کریمه (اِخ ) شود.
قرم . [ ق ِ ] (اِخ ) (شبه جزیره ٔ کریمه ) شبه جزیره ای است بر ساحل شمالی دریای سیاه از اتحاد جماهیر شوروی (سابق ). مساحت آن 9949 میل مربع است...
قرم . [ ق ُ رُ ] (اِخ ) (خانان ...) (حدود 823 - 1197 هَ . ق . / 1420 - 1783 م .) این طایفه یکی از شعب سه گانه ٔ خاندان طغاتیمور و مهمترین آن خان...
قرم پف . [ ق ُ رُ پ ُ ] (ص ) کلمه ای است که برای احتراز از معنی زشت قرمساق به جای آن گویند، و گاه نیز قرم دنگ گویند. (یادداشت مؤلف ).
خانان قرم . [ ن ِ ق ِ رِ ] (اِخ ) این طایفه بنام خانان کریمه و خانات غازان نیز مشهورند. و از حدود 823 تا 1197 هَ . ق . (مطابق حدود 1420 تا 178...
دریای قرم . [ دَرْ ی ِ ق ِ رِ ] (اِخ ) بحرالقرم . دریای کریمه .دریای سیاه . رجوع به دریای سیاه در ردیف خود شود.
غرم . [ غ َ ] (اِ) قهر و غضب و خشم . به فتح اول و ثانی هم به این معنی گفته اند. (برهان قاطع). خشم و کینه . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). مص...
غرم . [ غ َ ] (ع مص ) لازم شدن بر کسی تاوان . (از منتهی الارب ) ۞ . || پرداختن دیه و وام و جز آن . (از اقرب الموارد).غُرم . غرامة. مَغرَم ....
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.