قرم
نویسه گردانی:
QRM
قرم . [ ق ُ رُ ] (اِخ ) (خانان ...) (حدود 823 - 1197 هَ . ق . / 1420 - 1783 م .) این طایفه یکی از شعب سه گانه ٔ خاندان طغاتیمور و مهمترین آن خاندان است که قلمروشان بلاد بلغار بوده و در آخر کار قرم و کافا به آن ضمیمه شده و گاهی هم به سلطنت سیراردو رسیده اند. تاش تیمور برادر آلغمحمد که مدتی از سران لشکری توقتمش خان بود مؤسس سلسله ٔ مقتدر خانان قرم است و پسرش حاجی گرای اولین خان این شعبه محسوب میشود. ذکر خانان قرم در مسئله ٔ شرق همه وقت به میان می آید و در این باب اهمیتی خاص دارند، چه ایشان گاهی به عنوان پیشقراولان عثمانی و زمانی به شکل اتحاد با روسیه در روابط بین این دو دولت مداخله میکردند و محل ملاحظه ٔ هر دو طرف بودند. بالاخره روسیه و عثمانی هر دو ملتفت احوال ناپایدار این همسایگان خطرناک خود شدند و به موجب معاهده ٔ سال 1198هَ . ق . / 1783م . متفقاً از میان بردن ایشان را تصمیم گرفتند. شخصی از فرزندان این خانان با اقتدار به اسم سلطان قرم گرای کنی گرای در شهر ادین بورک اقامت اختیار نمود و با یکی از خانم های اسکاتلندی ازدواج کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 207 و 208 و 210 شود.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
غرم . [ غ َ رَ ] (اِ) قهر و غضب و خشم . غَرم . (از برهان قاطع) (فرهنگ شعوری ). رجوع به غَرم شود.
غرم . [ غ ُ ] (اِ) میش کوهی ؛ یعنی گوسفند ماده ٔ کوهی . (برهان قاطع) (از آنندراج ) (جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (غیاث اللغات ) (انجمن آرا) (فرهنگ ...
غرم . [ غ ُ ] (ع اِ) هرچه ادایش لازم باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || وام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). || تاوان . (منتهی ...
غرم تک . [ غ ُ ت َ ] (ص مرکب ) آنکه مانند میش کوهی بدود : یوزجست و رنگ خیز و گرگ پوی و غرم تک ببرجه آهودو و روباه حیله گوردن .منوچهری .
غرم ساق. املاءِ ناصحیح قرمساق.