قروف
نویسه گردانی:
QRWF
قروف . [ ق َ ] (ع ص ) مرد بسیار ستم دار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مرد بسیار ستمکار. (آنندراج ). || نافرمان . از حد گذرنده . || سخت جنگ کننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الحراب . (اقرب الموارد). ج ، قُرْف . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
غروف . [ غ َ ] (ع ص ) چاه که دست به آبش رسد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آن چاه که از آن به دست آب توان خوردن . (مهذب الاسماء). البئر ا...