اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قریح

نویسه گردانی: QRYḤ
قریح . [ ق َ ](ع ص ) خسته و ریش . || خالص و بی آمیغ از هر چیزی . (اقرب الموارد) (آنندراج ). || (اِ) اول ابری که پیدا و نمایان گردد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). و رجوع به قریح السحاب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
قریة عبدا. [ ق َرْ ی َت ُ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) شهری است دارای بازارها و مسجد جامع بزرگ پائین شهر واسط که میان آن دو، پنج فرسنگ فاصله است...
قریه ٔ حصوت . [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ ؟ ] (اِخ ) (شهر کوچه ها) شهری است در موآب . (سفر اعداد 22:39) (قاموس کتاب مقدس ).
قریه ٔ بعل . [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ ؟ ] (اِخ ) (شهر...) (صحیفه ٔ یوشع 15:6 و 18:14). همان قریه ٔ یعاریم است . (قاموس کتب مقدس ).
قریه ٔ سفر. [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ س ِ ] (اِخ ) (شهر کتابها) همان «دبیر» است که در صحیفه ٔ یوشع 15:14 و داود 1:11 مذکور است . و قریه ٔ سنه که در ص...
قریه ٔ سنه . [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ ؟] (اِخ ) همان قریه ٔ سفر و دبیر است ، مقابل صحیفه ٔ یوشع (15:15 و 49 و داود 1:11). (قاموس کتاب مقدس ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قریه ٔ عاریم . [ ق َرْ ی َ / ی ِی ِ ؟ ] (اِخ ) همان قریه ٔ یعاریم است . (کتاب عزرا 2:25) (قاموس کتاب مقدس ). رجوع به قریه ٔ یعاریم شود.
قریه ٔ ارباع . [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ اَ ] (اِخ ) یاقریه ٔ اربع (شهر اربع)، و آن شهری است که مردی اربعنام آن را بنیاد نهاد، و در تقلید مذکور است...
قریه ٔ یعاریم . [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی َ ] (اِخ ) (شهر نخلستانها)یکی از شهرهای چهارگانه ٔ جبعونیا است که در حدود یهودا و بن یامین واقع بود (صحیفه ٔ ...
قریة بنی سدوس . [ ق َرْ ی َ ت ُ ب َ س َ ] (اِخ ) نام دهی است . سکونی گوید: درآن منبر و قصری است که گویند سلیمان بن داود همه ٔ آن را از اول تا...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.