قصا
نویسه گردانی:
QṢA
قصا. [ ق َ ] (ع اِ) پیشگاه فراخ سرای . (منتهی الارب ). فناء الدار. (اقرب الموارد). || نسب دور و بعید. || کرانه و ناحیه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ناحیت . (مهذب الاسماء). || بریدگی اندک در گوش شتر و گوسفند. || (اِمص ) دوری . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گویند: حطنی القصا؛ ای تباعد عنی . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
غثاء. [ غ ُ ] (ع اِ) غُثّاء. آب آورد. کفک . || تباه و پوسیده از برگ درخت به کفک سیل آلوده و خراب شده . ج ، اَغثاء. (منتهی الارب ) (آنندراج...
غثاء. [ غ ُث ْ ثا ] (ع اِ) به معانی غُثاء است .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به غُثاء شود.