اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قصر

نویسه گردانی: QṢR
قصر. [ ق َ ] (ع اِ) هیزم خشک بسیار (اقرب الموارد) (منتهی الارب )، یا عام است . (منتهی الارب ). || خانه ، یا هر خانه ٔ از سنگ برآورده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). کاخ . کوشک . (منتهی الارب ). آنچه استوار و بلند باشد از خانه ها. (اقرب الموارد).ج ، قصور. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) :
هر سر مه به برج نو بچه ٔ نو برآورد
یکسره برج او شودقصر دوازده دری .

خاقانی .


هشتم فلک ایوانْت گلزار فلک قصرت
فردوس نهم بادا گلزار تو عالم را.

خاقانی .


|| حبس . (تعریفات ). بند : و قصر القضاة [ المستنجدباﷲ ] و غیرهم و انا فی الجملة و بقیت احدی عشرة ستة مقصوراً... و کنت فی الحبس بمأتین مجلدة منها الجمهرة... (معجم الادباء یاقوت ج 2 ص 55). || تقصیر. (اقرب الموارد). || نهایت . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قصرک ان تفعل کذا؛ پایان کار تو همین است که چنین کنی . (منتهی الارب ). || قصر الظلام ؛ آمیزش تاریکی و روشنائی شبانگاه . || گویند: اتیته قصراً؛ ای عشیاً. (منتهی الارب ). و رجوع به اقرب الموارد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
قصر هندوان . [ ق َ رِ هَِ دُ] (اِخ ) قصر عارفان است . رجوع به قصر عارفان شود.
قصر قیروان . [ ق َ رِ ق َ رَ ] (اِخ ) شهر بزرگی بوده است برابر قیروان ، و تا آنجا چهار میل فاصله داشته است . این شهر را ابراهیم بن اغلب به س...
قصر مصمودة. [ق َ رِ م َ دَ ] (اِخ ) در مغرب است . (معجم البلدان ).
قصر فیروزه . [ ق َ رِ فی زِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران واقع در 14 هزارگزی شمال خاوری شهرری . این ده در دام...
قصر شهریار. [ ق َ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز در 10 هزارگزی جنوب خاور شیراز و 2 هزارگزی راه فرعی شیرازبه ...
قصر عارفان . [ ق َ رِ رِ ] (اِخ ) دیهی بر یک فرسنگی شهر بخارا بوده ، و ابتدا قصر هندوان نام داشته است : از قصر عارفان به طرف شهر بخارا میرفتن...
قصر دادقان . [ ق َ رِ ] (اِخ ) نام قصری است در مازندران . رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 140 شود.
قصر اسپهبد. [ ق َ رِ اِ پ َ ب ُ ] (اِخ ) نام قصری است مشهور در حدود ساری . یزیدبن مهلب که در عهد سلیمان بن عبدالملک (96-99 هَ . ق .) برای تسخی...
قصر اصفهان . [ ق َ اِ ف َ ] (اِخ ) بدان باب القصر نیز گویند.حسین بن معمر قصری بدان منسوب است . (معجم البلدان ).
قصر افریقا. [ ق َ رُ اِ ] (اِخ ) شهری است جامع دارای مزارع و چراگاههای فراوان . (معجم البلدان ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۰ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.