اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قعف

نویسه گردانی: QʽF
قعف . [ ق َ ع َ ] (ع مص ) از بیخ برافتادن یا از پای برافتادن دیوار. فعل آن از باب سمع است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
قعف . [ ق َ ع َ ] (ع اِ) کوههای خرد که برخی بر برخی دیگر قرار دارد. (اقرب الموارد). کوه خرد بر همدیگر خاصه . (منتهی الارب ).
قعف . [ ق َ ] (ع مص ) از بیخ برکندن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گویند: قعف النخلة؛ استأصلها. (اقرب الموارد). || خوردن آنچه در آوند است ...
قاف . (اِ) حرفی است از حروف تهجی . اسم حرف «ق ». رجوع به «ق » شود.
قاف . (ع ص ) آنکه بی نیاز بود از مردمان . (مهذب الاسماء). || مرد دراز. (مهذب الاسماء).
قاف . (اِخ ) (کوه ...) نام کوهی است مشهور و محیط است به ربع مسکون ۞ . گویند پانصد فرسنگ بالا دارد و بیشتر آن در میان آب است و هر صباح چون...
قاف . (اِ) به سریانی قشر است و به معنی رعی الابل نیز آمده . (فهرست مخزن الادویه ).
قاف ، نام کوهی اساطیری و از رمز‌های عرفانی است . فهرست مندرجات ۱ - واژه شناسی ۲ - داستان پیدایش ۳ - ویژگی‌ها ۴ - موقعیت مکانی ۵ - دیدگاه شیخ اشراق ۶ -...
غاف . (ع اِ) نوعی از درخت که میوه اش نیک شیرین باشد یا آن ینبوت است . (منتهی الارب ). شجر له ثمر حلو جداً و قیل هو الینبوت ،الواحدة غافة. ...
غاف . (اِخ ) موضعی در عمان که بسبب زیادی غاف در آن بدین اسم نامیده شده است . عبیداﷲبن الحر گفته است :جعلت قصورالازد مابین منبج الی الغ...
غاف نوعی درخت است در جنوب ایران باعمری بیش از صد سال و تنومند چوب آن در ساخت کشتی چوبی به اسم جهاز کاربرد دارد .کهور
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.