قلعی
نویسه گردانی:
QLʽY
قلعی . [ ق َعی ی ] (اِخ ) (فقیه ) از دانشمندان است . وی در مرباط درس میداد. تألیفاتی دارد. او راست : 1- کنزالحفاظ فی غریب الالفاظ. 2- الفرائض . وی در مرباط بدرود زندگی گفت . او به قلعه ٔ یمن منسوب است . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
قلعی مغربی . [ ق َ عی ی م َ رِ بی ی ] (اِخ ) عمربن علی مغربی ، مکنی به ابوجعفر. از پزشکان و داروشناسان است . وی از مردم مغرب بود که تا ه...
قلای . [ ق َ ] (اِ) نوعی از اسب ، مگر در کتابی معتبر یافته نشده ، ظاهراً همان است که در بیان لفظ قله گذشت . (غیاث اللغات ).