اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قلل

نویسه گردانی: QLL
قلل . [ ق ِ ل َ ] (ع اِ) ج ِ قِل ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
قلل . [ ق ُ ل ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قَلال به معنی قلیل . رجوع به قلال شود. || ج ِ قُلال به معنی قلیل . رجوع به قلال شود. || ج ِ قلیل . (...
قلل . [ ق ُ ل َ ] (ع اِ) ج ِ قُلَّة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قلة شود.
غلل . [غ َ ل َل ْ ] (ع مص ) تشنه گردیدن مرد یا شتر. (از منتهی الارب ). تشنه شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || آب شیره نخوردن شتر. || (اِمص )...
غلل . [ غ ُ ل َل ْ ] ۞ (ع اِ) ج ِ غُلَّة. (اقرب الموارد). رجوع به غُلَّة شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.