اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قلندری

نویسه گردانی: QLNDRY
قلندری . [ ق َ ل َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گدارچین بخش هندیجان شهرستان خرم شهر، واقع در 40هزارگزی شمال خاوری هندیجان و یکهزارگزی اتومبیل رو بهبهان به هندیجان . موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری مالاریایی است . سکنه ٔ آن 120 تن است . آب آن از رودخانه ٔ زهره و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است . راه در تابستان اتومبیل رو است . ساکنین از طایفه ٔ شریفات هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
قلندری . [ ق َ ل َ دَ ] (حامص ) شغل وحرفه ٔ قلندر. صفت قلندر. چگونگی قلندر : مستی و قلندری و گمراهی به یک جرعه ٔ می ز ماه تا ماهی به . خیام ...
قلندری . [ ق َ ل َدَ ] (اِخ ) تیره ای از شعبه ٔ الیاس از تقسیمات دشمنزیاری ایلات کهکیلویه فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ).
قلندری . [ ق َ ل َ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، واقع در 7هزارگزی جنوب ساردوئیه و 3 هزارگزی جنوب راه مالرو سارد...
صفای قلندری . [ ص َ ی ِ ق َ ل َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چارضرب زدن . (آنندراج ). یعنی ریش و سبیل و ابرو را تراشیدن ، و این آئین قلندران ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.