قن
نویسه گردانی:
QN
قن . [ ق ِن ن ] (ع ص ، اِ) بنده ای که خرید و فروش آن روا نباشد. (از تعریفات ). بنده ای که از پدر و مادر بنده زاده باشد. || خانه زاد. واحد و تثنیة و جمع و مذکر ومؤنث در آن یک است و گویند به اَقنان و اَقِنَّه جمع بسته میشود یا «قِن ّ»، خالص در عبودیت و بَیّن القنونة یا آنکه نزد تو متولد شد و نتواند خود را از تووارهاند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
غن . [ غ َن ن ] (ع مص ) آواز کردن در کام . سخن گفتن از بینی . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || گفتن صدایی حلقی و دماغی را چندین دفعه...
بن غن . [ ب ُ غ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خورشید است که در بخش ششتمد شهرستان سبزوار واقع است ، و 985 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ...