قیظ
نویسه گردانی:
QYẒ
قیظ. [ ق َ ] (ع اِ) گرمای تابستان و آن از طلوع ثریا تا طلوع سهیل است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، اقیاظ، قیوظ. (ازناظم الاطباء). || شدت حرارت . (از اقرب الموارد). || (مص ) سخت گرم شدن روز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || اقامت کردن . (منتهی الارب ). || اقامت کردن بجائی در تابستان . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قلعه دختر /
اسم خاص برای قلعه هایی که دختری در آن زندانی بوده است، به عنوان مثال قیزقالا در میانه، قیزقالا در ساووچ (ساوه)، قیزقالا در باکو (پایتخت ...
غیظ و غضب . [ غ َ / غ ِ ظُ غ َ ض َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب )خشم و تندی . خشم سخت . رجوع به غیظ و نیز غضب شود.
غیظ آوردن . [ غ َ / غ ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) خشمناک شدن . سخت خشم گرفتن . رجوع به غیظ شود : اگر اصرار آرم ترسم از آن که غیظآری و نتوانم جهیدن...
سد قیز قلعهسی، بر روی رودخانه ارس و در پاییندست سد خداآفرین و در مرز ایران و جمهوری آذربایجان قرار دارد. ظرفیت تولید این نیروگاه ۴۰ مگاوات است.هدف ا...