اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کاج

نویسه گردانی: KAJ
کاج . (اِ) صنوبر. سرو سیاه . ناژ. نوژ. ناج . ناجو.ارزه . نوج (نوح ). شوخ . درخت راتینج . درخت راتینه . شجرةالراتینج . نشک . وُهل . کاز. کاژ. تنوب . نام درختی باشد که آن را به عربی صنوبرالصغار خوانند و آن تخمی است مثلث و سه گوشه ، طعم آن به چلغوزه نزدیک است . نام فارسی درخت صنوبر است که نام دیگرش ناژو است . درختی است خوش قامت که در شعر مشبه به قد معشوق است و شباهت بسرو دارد. (فرهنگ نظام ). کاج ۞ یکی از انواع تیره ٔ مخروطیان است که برگهای دائمی دارد و برگهای سوزنی آن سه بسه در غلافی قرار گرفته است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 301). کاج درختی است از تیره ٔ پیناسه ۞ و از جنس پینوس از این جنس در جنگلهای اروپا و امریکا گونه های بسیار متعدد یافت میشود ولی در ایران کاج درخت جنگلی شمرده نمیشود و با اینکه گونه های چندی از آن در باغها یافت میشود، دو گونه را در اینجا نام می بریم :
1 - کاج الداریکا ۞ این گونه در باغهای تهران و فلات ایران فراوانتر از گونه های دیگر است .
2 - کاج کاشفی - که شاید نام علمی آن (کاج طویل الورق ) ۞ باشد در لاهیجان موجود است و بنام کاشف السلطنه که آن را به ایران آورده است کاج کاشفی نامیده میشود. این گونه از لحاظ چوب خیلی بر گونه ٔ اولی برتری دارد. دو گونه کاج نیگرا ۞ و بروتا ۞ از ترکیه توسط اداره ٔکل جنگلها به ایران آورده و کاشته شده است (از جنگل شناسی ج 1 ص 258). همین کتاب در ص 281 زیر عنوان : «برخی درختان جنگلی بیگانه » می آورد:
1 - (کاج سیلوستریس ) ۞ گونه ای کاج است که برای جنگل کاری زمینهای ناتوان بسیار شایستگی دارد و در جنگلهای اروپا بفراوانی دیده میشود. درختی است روشنائی پسند با شاخ و برگ کم و هرگونه آب و هوائی را تحمل میکند عمق ریشه ٔ آن بسته بژرفای خاک است در کوهستانها و زمینهای شنی بچهل متر ارتفاع و 1/20 متر قطر میرسد و در نقاط سرد و در ارتفاعات بکندی میروید و چوبش خوب است .در جلگه و نقاط گرم بتندی میروید و چوب آن ارزش چندانی ندارد برای ساختمان شیروانی و تیر تلگراف و تلفون بکار میرود. در معادن نیز مصرف میشود. زغالش نیز خوب است . خمیر چوب آن نیز در کاغذ سازی مصرف میشود. اینگونه کاج را بهتر است آمیخته با پهن برگها مانند مازو و راش بکارند. 3 - (کاج ماریتیما) ۞ گونه ای کاج است که آهک گریز میباشد و در هوای گرم و خشک خوب پایداری میکند. این درخت که دراروپا بسیار فراوان است برای ثابت نگاه داشتن تپه های شنی کاشته میشود. سرمای بیش از 15 درجه را تحمل نمیکند ریشه های آن هم سطحی و هم ژرف میباشند به ارتفاع 30 متر و قطر 1/20 متر میرسد چوبش متوسط است . برای تهیه ٔ تراورس ، تیر تلگراف ، و تیر تونلی (برای معادن )مصرف میشود. از صمغ آن تربانتین ۞ استخراج میکنند.
3 - (کاج استربوس ) ۞ گونه ای کاج است که در امریکا فراوان میباشد به چهل متر ارتفاع و 1/20 متر قطر میرسد امریکائیان آن را کاج سفید مینامند برای جنگل کاری باتلاقها خیلی خوب است چوبش در ساختمان بکار میرود برای کشتی سازی نیز مصرف میگردد. خیلی سبک است (وزن مخصوص آن 3854 ر.میباشد) (از جنگل شناسی ج 1 ص 281 - 282) درختان سایه پسند و پرشاخ وبرگ برای جنگل کاری خالص مناسبترند. درختانی مانند مازو و کاج نیز با اینکه سایه پسند نیستند چون دارای چوب گرانبهائی میباشند میتوان خالص کاشت . (جنگل شناسی ج 2 ص 31).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
دیر کاج . [ دَ رِ ] (اِخ ) نام رباطی است بین قم و ری . (فرهنگ جهانگیری ).
کاج خوار. [ خوا / خا ] (نف مرکب ) سیلی خوار : آسترباف نهالین ممرخ (؟) بوده ای زندنیچی باف گشتی و بغل زن کاج خوار.سوزنی .
کاج آباد. (اِخ ) دهی از بخش حومه ٔ شهرستان نائین ، واقع در 24 هزارگزی باختر نائین و ده هزارگزی جنوب شوسه ٔ نائین به اردستان . جلگه . معتدل . ...
باغ کاج . [ غ ِ] (اِخ ) از باغهای عصر صفوی متصل به ضلع شرقی باغ چهلستون اصفهان که فعلا محل اداره ٔ ژاندارمری اصفهان است . (از ج 3 گزارشه...
کاج درخت . [ دِ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان پائین ولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه ، واقع در یازده هزارگزی جنوب باختری تربت حیدریه سر را...
کاج خواری . [ خوا / خا ] (حامص مرکب ) سیلی خواری : بدان تا کاج خواری پیشه گیردچو شاگردان پذیرد زخم استاد.سوزنی .
شبخوش کاج . [ ش َ خُش ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خیرورد کنار بخش مرکزی شهرستان نوشهر. دارای 40 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج...
کاج خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) سیلی خوردن : همچو دزدان بکنب بسته ای آونگ درازدزد نی چوب خورد، کاج خورد مسخره نی .سوزنی (در لغ...
کاج خورده . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (ن مف مرکب ) کنایه از دو چیز است : اول کنایه از سیلی خورده ، دویم کنایه از پشت داده ، چنانکه انوری گفته : نه...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.