اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کاری

نویسه گردانی: KARY
کاری . (اِ) (اصطلاح موسیقی ) حراره . ملعبه . قول . تصنیف . کخ کخ . عروض البلد. موالیا. قوما. زجل . موشح . موشحه . شرقی . کان و کان .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
سیمان کاری . (حامص مرکب ) عمل و شغل سیمان کار. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
شنگرف کاری . [ ش َ گ َ ] (حامص مرکب ) شنگرف به کار بردن در ساختن چیزی : بیا ساقی آن زیبق تافته به شنگرف کاری عمل یافته . نظامی .|| سرخی ....
شولات کاری . (حامص مرکب ) در اصطلاح مقنیان و کاریزکنان ، کار کردن در شولات .
شیرین کاری . (حامص مرکب ) عمل و صفت و حالت شیرین کار. (یادداشت مؤلف ). شعبده بازی . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || سخنان لطیف و ط...
ستیزه کاری . [ س ِ زَ / زِ ] (حامص مرکب ) عمل ستیزه کار. لجاجت . خصومت : چونکه دید او ستیزه کاری من ناشکیبی و بیقراری من . نظامی .بر وفق چنی...
سوهان کاری . (حامص مرکب ) سائیدن با سوهان و استعمال سوهان در سائیدن و صیقل دادن . (ناظم الاطباء).
خورده کاری . [ خوَرْ/ خُرْ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) خرده کاری . کارهای غیرمهم و اندک . اعتراض . || ریزه کاری . || (اِ) کاری که ازآن عیب گیرند...
خیانت کاری . [ ن َ ] (حامص مرکب ) دغلبازی . ناراستی . ناپاکی . (یادداشت بخط مؤلف ).
خاموش کاری . (حامص مرکب ) حالت خاموشی . خاموشی . دم فروبستگی . سکوت : نظامی بخاموش کاری بسیچ بگفتار ناگفتنی درمپیچ .نظامی .
خانه کاری . [ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) کارکردن دلاک و حمامی و نجارو صحاف و مانند آن در خانه ٔ مردمان محتاج بدانان .
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۱۶ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.