کافی
نویسه گردانی:
KAFY
کافی . (اِخ ) لقب ابوالفرج رونی . رجوع به ابوالفرج بن مسعود رونی شود.
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۴ ثانیه
شافی و کافی . [ وَ / ی ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) قاطع و بسنده . روشن و مبین و کفایت کننده .- جواب شافی و کافی ؛ پاسخ که قانعکننده باشد و ...
کافی البخاری . [ فِل ْ ب ُ ] (اِخ ) سعدالدین شرف الحکماء. عوفی در لباب الالباب درباره ٔ او آرد: فضلی وافر داشت و بنیان هنری محکم و بساتین فضا...
کافی المهمات . [ فِل ْ م ُ هَِم ْ ما ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی .
کافی خراسان . [ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) رجوع به کافرک شود.
کافی همدانی . [ ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) کافی ظفر همدانی از شاعران بزرگ ایران در عهد سلجوقیان است . عوفی نام او را در شمار شاعران آل سلجوق در ع...
کافی اردوبادی . [ ی ِ اُ ] (اِخ ) از شعرای دوره ٔ صفویه و منشی شاه طهماسب و از میرزایان اردوباد است که در شعر و انشاء مهارتی داشته است ، بی...