کردار
نویسه گردانی:
KRDʼR
کردار. [ ک ِ ] (معرب ، اِ) مثل بنا و اشجار و جای انباشته به خاکی که کسی از ملک شخص خود نقل کرده باشد، و از آنجمله است قول فقها که گویند یجوز بیع الکردارو لا شفعة فیه لانه مما ینقل . و این کلمه فارسی است . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۷ ثانیه
یاقوت کردار. [ ک ِ ] (ص مرکب ) با کردار و عملی مانند یاقوت . دارای عمل و خاصیت یاقوت : دفع وبا را جام شه یاقوت کردار آمده .خاقانی .
ناخوش کردار. [ خَش ْ / خُش ْ ک ِ ] (ص مرکب ) بدکردار. بدعمل . (ناظم الاطباء).
دیگپایه کردار. [ ی َ / ی ِ ک ِ ] (ص مرکب ) آنچه شبیه سه پایه است .- کوکب دیگپایه کردار ؛ کنایه از ستاره ٔ عیوق باشد : و آن کوکب دیگپایه ...
صابر راستیکردار (۱۳۶۶ – ۲۳ آبان ۱۴۰۲) برنامهنویس، طراح فونت و مخترع ایرانی بود. او یکی از اعضای فعال جامعهٔ نرمافزار آزاد و متنباز بود. او متولد ب...
صابر راستی کردار؛ نوآوری و تحول در تایپوگرافی دیجیتال فارسی فونت فارسیمنبع تصویر،BBC اطلاعات مقاله نویسنده,نیما اکبرپور شغل,کارشناس فناوری اطلاعات ۷ س...