کرمان
نویسه گردانی:
KRMAN
کرمان . [ ک ُ ] (ع مص ) ارجمندی و بزرگی . (ناظم الاطباء). کرامت . (از اقرب الموارد). || یقال : افعل کذا و کرماناً لک ؛ یعنی میکنم این کار را جهت اکرام و بزرگی تو. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
افضل کرمان . [ اَ ض َ ل ِ ک ِ ] (اِخ ) رجوع به مقدمه ٔ تاریخ کرمان شود.
مسجد جامع کرمان . [ م َ ج ِ دِ م ِ ع ِ ک ِ ] (اِخ ) رجوع به جامع کرمان شود.
آب آشامیدنی مردم قدیم کرمان، به دلیل وجود آب های سطح الارضی ، از طریق قنات ها و چاه ها تامین می شد. قنات ها در مسیر خود تنها از بعضی محل ها و منازل عب...