اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کرمانی

نویسه گردانی: KRMANY
کرمانی . [ ک ِ ] (ص نسبی ) منسوب به کرمان . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). || از مردم کرمان . (ناظم الاطباء). اهل کرمان ، چون : شاه نعمت اﷲ ولی کرمانی . || ساخته و پرداخته ٔ کرمان . (از فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
صالح کرمانی . [ ل ِ ح ِ ک ِ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن عبداﷲ کرمانی ... شود.
صدقی کرمانی . [ ص ِ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) نام وی میرزا صادق و در همه ٔ فنون کامل و بر همگنان فایق ، بوفور خصایل محموده و شمایل مسعوده محسود اهل ...
صلاح کرمانی . [ ص َ ح ِ ک ِ ] (اِخ ) ملقب به رکن الدین ، وزیر اتابک مظفرالدین ابوشجاع سعدبن زنگی . خوندمیر در حبیب السیر جزء چهارم از جلد دوم ...
شیخی کرمانی . [ ش َ خی ِ ک ِ ] (اِخ ) از شعرای سلطان مراد ثانی . او راست دیوانی بترکی و خردنامه و منظومه ای ترکی که برای محمدبن یلدرم کرده ...
روحی کرمانی . [ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) شیخ احمد (1314-1263 هَ . ق .) از مشاهیر ازلیان و داماد میرزایحیی نوری معروف بصبح ازل و مترجم کتاب حاجی بابا...
رونق کرمانی . [ رَ ن َ ق ِ ک ِ ] (اِخ ) یا رونق علیشاه کرمانی . میرزامحمدحسین رونق کرمانی از گویندگان قرن 12 و 13 هجری و از مریدان نورعلیشاه...
راجی کرمانی . [ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) نامش بمانی و اصلش از زردشتیان ایران و ساکن کرمان بود. بواسطه ٔ سعادت فطری ذوق اسلام یافت و بخدمت علما و ع...
حسین کرمانی . [ ح ُ س َ ن ِ ک ِ ] (اِخ ) رجوع به رونق علیشاه شود.
صفائی کرمانی . [ ص َ ی ِ ک ِ] (اِخ ) (ملا...) گویند مردی نامراد است . از اوست :ز شوق مشت کمان ابروان عالمگیردمی ز خنده نیاید به یکدگر لب تیر...
علامه کرمانی . [ ع َل ْ لا م َک ِ ] (اِخ ) از فضلای زمان سلطان محمد خوارزمشاه است که در نظم شعر ماهر بود. وی موقعی که از جانب خوارزمشاه ب...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۸ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.