اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کسری

نویسه گردانی: KSRY
کسری . [ ک ِ / ک َری ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به کسری ، یعنی خسروی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و مفتوح و مکسور بودن کاف به سبب نسبت به کِسری و کَسری است . (از اقرب الموارد). رجوع به کِسری و کَسری شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ایوان کسری . [ اَی ْ ن ِ ک ِ را ] ۞ (اِخ ) مشهورترین بنایی که پادشاهان ساسانی ساخته اند. قصری است که ایرانیان آنرا طاق کسری یا ایوان کسر...
نی بر سر کسری . [ ن َ / ن ِ ب َ س َ رِ ک ِ را ] (اِ مرکب ) نوائی از موسیقی . (یادداشت مؤلف ) : به زیر گل زند چنگی به زیر سروبن نایی به زیر ی...
صفت و کسر عربی و شمارش پارسی است؛ و جایگزین پارسی، این است: بژنای شمارشی پاسیزی bežnâye-ŝomâreŝiye-pâsizi (بژنا: صفت + شمارش + ی + پاسیز: ...
کثری . [ ک ُ را ] (ع مص ) بسیار خوردن نبیذ را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).الکثری من النبیذ؛ بسیار خواستن از آن . (از اقرب الموارد). عادت به بس...
کثری . [ ک َ را ] (اِخ ) صنمی بود مر جدیس و طسم را که نهشل بن رئیس آن را شکسته و خراب کرده به نبی صلی اﷲ علیه و سلم لاحق گردید و به شر...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.