کظر
نویسه گردانی:
KẒR
کظر. [ ک ِ ] (ع اِ) پی که در بن سوفار تیر پیچند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کظر. [ ک َ ] (ع مص ) رخنه ساختن برای کمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). منه کظر القوس کظراً. || رخنه کردن جای زدن ...
کظر. [ ک ُ ] (ع اِ) کرانه ٔ فرج و گوشه ٔ آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پیه گرده . || جای گرده از درون حیوان چون گرده را برآر...
کظر. [ ک ُ ظَ ] (ع اِ) ج ِ کظرة. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به کظرة شود.
کذر. [ ک َ ذَ ](ص ) احمق . ابله . نادان . مرد ابله . (ناظم الاطباء).
کزر. [ ک َ زَ ] (معرب ، اِ) معرب گزر است . زردک . هویج . جزر. (یادداشت مؤلف ) : هر هویجی باشدش کردی دگردر میان باغ از سیر و کزر. مولوی (مثنوی...