کنت
نویسه گردانی:
KNT
کنت . [ ک َ ] (ع مص ) توانا و استوار گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
کنت . [ ک َ ] (ع اِ) نوعی از خرما. (از دزی ج 2 ص 492).
کنت . [ ک َ ن َ ] (ع مص ) درشت گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
کنت . [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ در قرون وسطی به فرمانده نظامی یک سرزمین اطلاق می گردید که به وسیله ٔ سلسله ٔ شارلمانی به وجود آمده و به ...
کنت . [ ک ِ ] (اِخ ) ۞ قدیمی ترین قلمرو کشورهای هفتگانه ٔ انگلوساکسون است که مرکز آن «کانتربوری » در انگلستان و شهرهای اصلی آن دوور ۞ ، ف...
کنت . [ ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی این نام را در شمار بلاد مشهور ماوراءالنهر یاد می کند ولی یاقوت از آن نامی نمی برد و «کنب » را از شهرهای ماوراءا...
کُنت comte برابر با اِرل انگلیسی، واژهایست که از زبان فرانسوی به فارسی آمده و یکی از لقبهای نجیبزادگان در اروپا بوده است.این واژه ریشه در زبان لاتین...
قم کنت . [ ] (اِخ ) قریه ای است به خوارزم نزدیک قراداش و زنکج و مذکمینک . (یادداشت بخط مؤلف ).
چهار کنت، یک ولسوالی (شهرستان) در ولایت بلخ در شمال افغانستان است. چهار کنت ، به معنی "چهار شهر" از دو کلمه فارسی "چهار" ، و سغدی "کنت": به معنای "شه...
کنت کورث . [ ک َ ] (اِخ ) کوین توس کورثیوس روفوس ۞ مورخ رومی که زمان زندگانیش محققاً معلوم نیست ولی ظن قوی این است که در قرن اول م...
اگوست کنت . [ اُ ک ُ ] (اِخ ) ۞ دانشمند و فیلسوف و ریاضی دان نامی فرانسوی (1798 - 1857 م .). وی در مونپولیه ۞ به دنیا آمد و فلسفه ٔ اثباتی...