گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کنین نویسه گردانی: KNYN کنین .[ ک ِ ] (فرانسوی ، اِ) ماده ٔ شبه قلیایی تلخی که از کنکینا (پوست گنه گنه ) استخراج می کنند. املاح کنین بخصوص سولفات و کلوریدات آن را در دفع تبهای نوبه ای استعمال می نمایند. (ناظم الاطباء). فرانسوی کینین ۞ . رجوع به کینین و گنه گنه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی کنین کنین . [ ک َ ] (ع ص ) پوشیده و پنهان و مخفی . (ناظم الاطباء). مستور. (اقرب الموارد). نهفته . مکنون . پوشیده . نهان . پنهان داشته . (یادداشت به ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود