اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کوفی

نویسه گردانی: KWFY
کوفی . [ ] (ص نسبی ) منسوب به کوفه که از امهات بلاد مسلمانان است . (ازانساب سمعانی ). منسوب به کوفه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مردم کوفه . ج ، کوفیون . (ناظم الاطباء). اهل کوفه . از مردم کوفه . (فرهنگ فارسی معین ) : شیخی است کوفی ، دشمن صوفی از کربلا و نجف آمده ، هدایا و تحف آورده . (از منشآت قائم مقام ).
- امثال :
اهل کوفه ؛ بی وفا. زنهارخوار. (امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1405).
کوفی وفا ندارد، نظیر: الکوفی لایوفی .
کوفیها؛ بی وفای به عهد. پیمان شکن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| نوعی رسم الخط. نام قسمی خط. قسمی خط عربی . قسمی از خطوط اسلامی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). الفبای قدیم عربی به الفبای نبطی نزدیک است و این الفبا همان است که کمی دیرتر دو قسم خط متمایز «کوفی » و «نسخ » را در میان عرب حجاز بوجود آورد. قدیمترین آثاری که به خط کوفی و زبان عربی موجود است دو کتیبه است که یکی به سه زبان یونانی ، سریانی و عربی در یمن است و تاریخ 512 م . دارد و دیگر کتیبه ای است به دو زبان یونانی و عربی در یک معبد مسیحی واقع در حران . شباهت زیادی که این خط عربی با ترکیب خط نبطی وسریانی دارد، معلوم می سازد که خطوط عربی ابتدایی باید از آن دو خط اقتباس شده باشد. ابن الندیم می گوید: خط عربی در ابتداء چهار قسم : مکی ، مدنی ، بصری و کوفی بوده است . پس از آنکه خط عربی به تدریج رایج گردید معمولاً کتابت مصاحف و کتابها و نامه ها و غیره فقط به دو خط کوفی و نسخ انحصار داشت و تنوعی در خطوط مشهود نگردید. بعضی گویند که «اقلام سته » که اصول خطوط متداول اسلامی است ، یعنی : محقق ، ریحان ، ثلث ، نسخ ، توقیعو رقاع را ابن مقله از خط کوفی اقتباس کرده است . (ازایرانشهر ج 1 صص 760-764 تألیف مهدی بیانی ). و رجوع به همین مأخذ و اطلس خط تألیف حبیب اﷲ فضائلی صص 95-193 و خط در همین لغت نامه شود.
- کاف کوفی ؛ مقابل کاف چخماقی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مثل الف کوفی ؛ برهنه . کج . خمیده . (امثال و حکم ج 3 ص 1404) :
معروف به بی سیمی مشهور به بی نانی
همچون الف کوفی از عوری و عریانی .

سنایی .


نزد رئیس چون الف کوفی آمدم
چون دال سرفکنده خجل سار می روم .

خاقانی .


و رجوع به «الف کوفی » شود.
- مثل الف کوفیان . رجوع به ترکیب قبل شود:
دستگهم بین چو کف صوفیان
قامت من چون الف کوفیان .

خواجو (از امثال و حکم ج 3 ص 1405).


و رجوع به «الف کوفیان » شود.
|| آنچه از فقها و لغویان و نحویین و غیره بدین شهر منسوب است و نزدیک به تمام ، همه ایرانی هستند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کوفه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
کوفی . (اِخ ) رجوع به ابوالقاسم علی بن احمد کوفی شود.
خط کوفی، همان خط آرامی به زبان فارسی و عربی است. خط کوفی نام خطی از خطوط اسلامی است که منسوب به شهر کوفه است و گفته می‌شود که در آن جا شکل گرفته و توس...
خط کوفی نام خطی از خطوط اسلامی است که منسوب به شهر کوفه بوده و گفته می‌شود که در آنجا شکل گرفته و توسعه یافته است. نخستین نسخه‌های قرآن با این خط نوشت...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عمر کوفی . [ ع ُ م َ رِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن محمدبن احمدبن علی بن حسین بن علی بن حمزةبن یحیی بن حسین علوی کوفی بغدادی زیدی ، مکن...
عمر کوفی . [ ع ُ م َ رِ ] (اِخ ) ابن ذربن عبداﷲ. رجوع به ابوذر (عمربن ...) شود.
عمر کوفی . [ ع ُ م َ رِ ] (اِخ ) ابن قاسم کوفی . رجوع به ابوزبید (عمربن ...) شود.
ابن کوفی . [ اِ ن ُ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن محمدبن الزبیر الاسد الکوفی . عالم نحوی لغوی . او راست : کتاب فی معانی الشعر و اختلاف العلماء. ک...
اشج کوفی . [ اَ ش َج ْ ج ِ ] (اِخ ) عبداﷲبن سعیدبن حصین کندی ابوسعید کوفی محدث معروف به اشج متوفی بسال 257 هَ . ق . صاحب عیون التواریخ ...
قناد کوفی . [ ق َن ْ نا دِ ] (اِخ ) طلحةبن عمرو، مکنی به ابوحماد. از راویان است . وی از شعبی و عکرمة و ابن جبیر روایت کند و از او وکیلی روایت...
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.