کیس
نویسه گردانی:
KYS
کیس . [ ک َ ] (ع مص ) زیرک شدن ، کیاسة مثله . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زیرک و فطن گردیدن . (ناظم الاطباء): کاس الغلام یکیس کیسا و کیاسة؛ یعنی زیرک و ظریف و باوقار گردید. (از اقرب الموارد). || به زیرکی غلبه کردن . (تاج المصادر بیهقی ). چیره شدن در کیاست ، و فی الحدیث : انما کستک لاخذجملک ؛ ای غلبتک بالکیاسة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چیره شدن در کیاست . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || ضد احمق گردیدن ، و کَیِّس نعت است از آن . (از اقرب الموارد). || گاییدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جماع کردن و گاییدن ، به خصوص جماع با بردباری و ملایمت و احتیاط و بدون تحریک قوا و ملامست . (ناظم الاطباء). و اذا قدمت فالکیس ، و الکیس امر بالجماع فجعل طلب الولد عقلاً او نهی عن المبادرة الیه باستعمال العقل فی استبرائها لئلایحمله الشبق علی غشیانها حائضاً. (منتهی الارب ). || (ص ) مخفف کَیِّس . زیرک و بافطانت . ج ، اکیاس . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
کیس . (اِ) چین و شکنج را گویند. (برهان ) (آنندراج ). چین و تاه و شکنج . (ناظم الاطباء). چین . شکنج . چروک (پوست و پارچه و غیره ). (فرهنگ فارس...
کیس . (ع اِ) کیسه ٔ سیم و زر، لأنه یجمعها. ج ، اکیاس ، کیَسة. (منتهی الارب ). کیسه ٔ سیم و زرو توبره و خریطه . (آنندراج ). به عربی توبره و خ...
کیس . [ ک َ ] (ع اِمص ، اِ) زیرکی . خلاف حمق . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). زیرکی و فطانت . ضد حماقت . (ناظم الاطباء). عقل و ظرافت و فطنت و ن...
کیس . [ ک َی ْ ی ِ ] (ع ص ) زیرک . (دهار). زیرک و ظریف . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زیرک و ظریف و باکیاست . ج ، کَیْسی ̍ ۞ . (ناظم الاطباء) (از ...
کیس . (اِخ ) شهرکی است به ناحیت پارس میان کوه ، سردسیر، جایی با هوای درست و نعمت بسیار. (از حدود العالم چ دانشگاه ص 135).
کیس . [ ک َی ْ ی ِ ] (اِخ ) ابن ابی کیس . محدث است . (منتهی الارب ).
کیس. محفظه، کازه. این واژه که مترادف واژهٌ انگلیسی Case است، در اصل منشعب از واژهٌ لاتین Capsa میباشد.
کیس (از اجزاء رایانه). محفظه، کازه. این واژه که مترادف واژهٌ انگلیسی Case است، در اصل منشعب از واژهٌ لاتین Capsa میباشد.
سام کیس . (ص ) بزرگ و شریف باشد و اشهر سامکیس یعنی مهتر بزرگ و شریف . (برهان ) (آنندراج ).
کیس کال . (اِ) ۞ نوعی پرنده درامریکای مرکزی ، پر او به رنگ سیاه پر طاوس و درخشان که به سرخی زند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).