گاده
نویسه گردانی:
GADH
گاده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) گائیده . گائیده شده . رجوع به گادن و گائیدن شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بی گاده . [ دَ / دِ ] (ص مرکب ) متنفر و بیزار از زن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از فرهنگ شعوری ). || عِنّین و آنکه مردی ندارد. (ناظم الاطباء...
گعده در اصل قعده و واژهای عربی است که به معنای نشستن، دوره گرفتن و دور هم نشستن است. در فرهنگ عربی به دور هم نشستن و گپ زدن، قعده، میگویند. این واژه...