 
        
            گاوآهن 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        GAWʼAHN 
    
							
    
								
        گاوآهن . [ هََ ](اِخ ) کاوآهن . دهی  است  جزء دهستان  کیوان  بخش  خداآفرین  شهرستان  تبریز، واقع در 19 هزارگزی  جنوب  خاوری  خداآفرین  و 19 هزارگزی  شوسه ٔ اهر به  کلیبر. کوهستانی ، گرمسیر مالاریائی ، دارای  140 تن  سکنه . آب  آن  از چشمه  و محصول  آنجا غلات ، شغل  اهالی  زراعت  و گله داری  است ، راه  آن  مالرو است . (از فرهنگ  جغرافیایی  ایران  ج  4).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        گاوآهن . [ هََ ] (اِ مرکب ) آهنی  که  بر یوغ  است . خیش ، آهن  جفت ، فدان ، ایمد. سپار؛ مجموع  گاو و یوغ  و چوب  و آهن  آن . آهنی  باشد که  بر سر قلبه...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        گاوآهن تو. [ هََ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  سارال  بخش  دیواندره ٔ شهرستان  سنندج ، واقع در 32000گزی  جنوب  باختری  دیواندره  و 12000گزی  جنوب  نعل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.