اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گهی

نویسه گردانی: GHY
گهی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ساحلی بخش اهرم شهرستان بوشهر. واقع در 36 هزارگزی جنوب باختر اهرم در کنار شوسه ٔ سابق بوشهر به لنگه . واقع در ساحل دریا و محلی جلگه و هوای آن گرمسیر و مرطوب و سکنه ٔ آن 171 تن است . آب آن از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات دیمی و شغل اهالی زراعت و صید ماهی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
گهی. {گَ}. (ق. مرکب). آنگاه. پس از آن. پس. سپس. آن گه. در آخر. بعد. بعد از آن. /////////////////////////////////////////////////// شَبانِ وادی ایمن گه...
بی گهی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) (از: بی + گه + ی ) نابموقع. نه بوقت خود. بی وقت . (یادداشت مؤلف ). || (حامص مرکب ) نابموقعی : بدین بیگهی از...
تاج قلعه گهی . [ ج ِ ق َ ع َ گ َ ](اِخ ) ۞ ظاهراً از بزرگان سیستان در دوران امیر تیمور. خواندمیر در حبیب السیر در شرح دومین حمله ٔ امیرتیمور ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.