اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لای

نویسه گردانی: LAY
لای . (اِخ ) نام محلی به هزارجریب مازندران . (مازندران و استراباد رابینو ص 124 بخش انگلیسی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
پوستین به لای اندر مالیدن . [ ب ِ اَ دَ دَ ] (مص مرکب ) چون متظلمان و مظلومان جامه گل آلوده کرده بشکایت بردن : دادخواهی ، ور بخواهند از تو...
لعی . [ ل َ عَن ْ ] (ع ص ) نیک آزمند. || تیزشهوت . || (اِ صوت ) لعالک ، کلمه ای که به مردم شکوخیده گویند تا از لغزش دروا شود. یقال : للعاثر...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
محمد کریمی
۱۳۸۸/۱۱/۰۸ Iran
0
0

لایبید کلمه ای عربی به معنای سرزمین بی حد و مرز


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.