اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لبا

نویسه گردانی: LBA
لبا. [ ل ِ ] (اِخ ) نام موضعی میان بلد و عقراز زمین موصل . یاقوت گوید: صوابه ان یکتب بالیاء و انما کتبناه هنا بالالف علی اللفظ. (معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
لبأ. [ ل ِ ب َءْ ] (ع اِ) فله و آن اوّل شیر حیوان نوزاییده باشد و به هندی پیوسی است . (منتهی الارب ). آغوز. (برهان ). کال . ماک . فَلَه . ف...
لبع. [ ل َ ] (ع ص ) رایگان .گویند: ذهب ضبعاً لبعاً؛ ای باطلاً. (منتهی الارب ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.