گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لر نویسه گردانی: LR لر. [ ل ِ ] (اِخ ) ۞ نام رودی در فرانسه که بحوضه ٔ آرکاشن ریزد و در ازای آن هشتاد هزارگز باشد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه واژه معنی قره لر قره لر. [ ق َ رَ ل ُ ] (اِخ ) قرالر. رجوع به قرالر شود. قره لر قره لر. [ ق َ رَ ل َ ] (اِخ )یکی از بلوکات مهاباد. (جغرافیای غرب ایران ص 67). قره لر قره لر. [ ق َ رَ ل َ ] (اِخ ) یکی از ناحیه های ارومیه است مشتمل بر هفده ده . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 177). قره لر قره لر. [ق َ رَ ل َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای دوگانه ٔ بخش میاندوآب شهرستان مراغه در قسمت جنوب خاوری بخش . ازشمال و خاور به دهستان چها... قره لر قره لر. [ ق َ رَ ل َ ] (اِخ )دهی از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع در 18 هزارگزی اردبیل و 6 هزارگزی شوسه ٔ آستارا به اردبیل .... قره لر قره لر. [ ق َ رَ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرم خان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد که در 15 هزارگزی شمال باختری بجنورد و 2 هزارگزی باختر مالرو بج... خجه لر خجه لر. [ خ ُ ج َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جرگلان بخش نامه ٔ شهرستان بجنورد. واقع در 77 هزارگزی شمال باختری مانه و یک هزارگزی جنوب ش... شیخ لر شیخ لر. [ ش َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آختاچی بخش بوکان شهرستان مهاباد است و 347 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4). شیخ لر شیخ لر. [ ش َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه است و 315 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4). شیخ لر شیخ لر. [ ش َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان خلخال است و 148 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۶ ۴ ۵ ۶ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود