گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لسانی نویسه گردانی: LSANY لسانی . [ ل ِ ] (اِخ )یحیی . از شعرای قرن نهم عثمانی . این بیت او راست :تغافل ایلمک یکدر لسانی طعن نا اهله قولاق طوتمق بیلورسک قول اعدایه سفاهتدر.(قاموس الاعلام ترکی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی لسانی لسانی . [ ل ِ نی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به لسان . زبانی . لسانی لسانی . [ ل ِ ] (اِخ ) او را دیوانی است فارسی . لسانی لسانی . [ ل ِ ] (اِخ ) شیرازی . وی آخرین کس از بیست و دو شاعر شیعه است که در مجالس المؤمنین مذکور شده و بواسطه ٔ تعصبی که نسبت به مذهب ... لسانی شیرازی مولانا وجیهالدین عبدالله بن محمد لسانی شیرازی (تبریزی) از شاعران پارسیگوی سدهٔ دهم قمری است. زندگی[ویرایش] وجیهالدین عبدالله بن محمد لسانی شیرازی د... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود