اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لک و پک

نویسه گردانی: LK W PK
لک و پک . [ ل َ ک ُ پ َ ](اِ مرکب ، از اتباع ) از اتباع است و با فعل کردن و شدن صرف شود. تفسیر عبارتی که در عربی بضاعت مزجات گویند. (برهان ). دار و ندار. || اسباب و ضروریات خانه از فرش و گستردنی و پوشیدنی و غیره که فی الجمله کهنه و مندرس شده باشد. (برهان ) :
آورد لک وپک ز برای من مسکین
با آنکه لکش داده ام از بهر بضاعت .

امیرخسرو (از جهانگیری ).


که من مداحی و تمشیت لک و پک چند میکنم و صاحب لکی نشدم . (نظام قاری ص 144). لک و پک بر هم زده ، یعنی اثاث البیت را فروخته و نقد کرده . (آنندراج ). || تکاپوی . آمد و شد باتعجیل . (برهان ). تک و پوی بود و فریفتن مردم و آرایش خود از هر نوع به رعنائی . (فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
ای لک ار ناز خواهی و نعمت
گرد درگاه او کنی لک وپک .

رودکی .


عسجدی نام او تو نیز مبر
چه کنی خیره گرد او لک و پک .

عسجدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
لک و پک . [ ل ُ ک ُ پ ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) هر چیز گنده و ناتراشیده . (برهان ) : ای شوربخت مدبر معلول شوم پی وی ترش روی ناخوش مکروه لک و...
پک و لک . [ پ ُ ل ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) گنده و درشت و ناهموار باشد. (برهان قاطع). و نیز رجوع به پُک شود.
پک و لک . [ پ َ ک ُ ل َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) تک و پوی و گرد مردم برآمدن . (برهان قاطع). || بی هنری و رعنائی . (فرهنگ سروری ). || آلات خا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.