اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لم

نویسه گردانی: LM
لم . [ ل ِ م َ ] (ع ق مرکب ) (از: لَِ + م َ، مخفف «ما»ی استفهامیه ) حرف یستفهم به و اصله «ما» وصلت بلام فحذفت الالف . بهر چه .برای چه . چرا. از چه . ز چه . لِمَه . (منتهی الارب ). صاحب غیاث اللغات گوید: فارسیان در محاوره ٔ خود به این معنی نیز میم را ساکن خوانند و به معنی سبب پرسی واعتراض مستعمل کنند و در محاوره ٔ عربی در صورت الحاق یاء نسبت میم را مشدد خوانند. (غیاث ) :
و قائلة لِم عَرتَک َ الهموم
و امرک ُممتثل فی الامم
فقلت ُ دَعینی علی غُصتی
فَاِن الهموم بقدر الهمم .

صاحب بن عباد (ازسندبادنامه ص 53).


ذات او سوی عارف عالم
برتر از این و کیف و از هل و لم .

سنائی .


فقیهان طریق جدل ساختند
لِم َ لانسلم درانداختند.

سعدی .


- مطلب لم ؛ هو السؤال عن السبب الذی لاجله وجد الشی ٔ و لولاه لما وجد ذلک الشی ٔ کقولنا لم العقل موجود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
کُن لَم یَکُن. عبارتی است عربی به معنی لُغویِ بود آنچه بود. این عبارت در زمینهٌ اقتصادی به معاملاتی نسبت داده می شود که بر اساس ناهماهنگی و یا ناهماهن...
صفر-بی اعتبار-ملغی
حذف ـ محو شود، لغو ـ ملغی گردد
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.