لند
نویسه گردانی:
LND
لند. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری ، واقع در 48هزارگزی شمال خاوری کیاسر. کوهستانی ، معتدل ،مرطوب و مالاریائی و دارای 200 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و ارزن . شغل اهالی زراعت و مختصرگله داری و صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راه آن مالرو است . گله داران زمستان به قشلاق قره طقان میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). رجوع به لندر و مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 130 شود.
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
لند. [ ل َ ] (اِ) پسر که مقابل دختر است . || آلت تناسل را گویند و به زبان هندی نیز آلت تناسل باشد. (برهان ). شرم مرد : یا ایها اللوند مرا پ...
لند. [ ل ُ ] (اِمص ) اسم از لندیدن به معنی زیر لب سخن گفتن . ژکیدن و آهسته در زیر لب سخن گفتن از روی قهر و غضب و غصه . (برهان ). دندیدن ....
لند. [ ل ُ ] (اِخ ) ۞ نام شهری از سوئد جنوبی ، دارای 23000 تن سکنه و دانشگاهی مشهور.
لند و لند. [ ل ُ دُ ل ُ ] (اِ مرکب ) غُر و غر. رجوع به لندلند و لندیدن شود.
گرینلند Kalaallit Nunaat (گرینلندی) Grønland (دانمارکی) Greenland پرچم Greenland پرچم نشان ملی Greenland نشان ملی سرود: سرود ملی گروئنلند You Our Anci...
قر و لند. [ ق ُرْ رُ ل ُ ] (اِ مرکب ) اعتراض و ناخشنودی نمودن از کاری یا از کسی به سخنان نامفهوم . زیر لب غریدن . با کردن صرف شود.
بیان عامیانه ی غر زدن، گله و شاکیت لفظی، زیرلب دشنام دادن
غر و لند. [ غ ُرْ رُ ل ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) آهسته حرف زدن از سر خشم و اعتراض . غرغر. غر. قر. قرقر. رجوع به غر و غر زدن شود.ترکیب ها:- غر ...
بانکس لند. [ ل َ ] (اِخ ) ۞ نام جزیره ٔ پهناوری است در دریای منجمد شمالی که بوسیله ٔ بغازی بنام بانکس از جزیره ٔ ملویل جدا میشود و بغاز پ...
روپرتس لند. [ پ ِ ل َ ] (اِخ ) ۞ (سرزمین روپرت ) نام سابق ناحیه ای است در کشورکانادا واقع در خلیج هودسن . این ناحیه بنام شاهزاده روپرت که ...