لوب
نویسه گردانی:
LWB
لوب . (ع اِ) ج ِ لوبة. (منتهی الارب ). سنگستان سیاه . سنگستان . زمین سنگستان بی آب . (غیاث ).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
لوب . (ع اِ) گوشت پاره ای که در دیگ بگردد. || مگس انگبین . || (ص ) ابل ٌ لوب ؛ شتران تشنه ٔ دور از آب .نخل ٌ لوب ؛ خرمابن تشنه ٔ دور از آب ....
لوب . [ ل َ / لو ] (ع مص ) تشنگی . (منتهی الارب ). تشنه شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر). || گرد گشتن تشنه حوالی آب بی آنکه برسد آنرا. یقال : ل...
لوب . (اِخ ) رجوع به لوب نور شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
لوب /lob/ (اسم) [فرانسوی: lobe] (زیستشناسی) هریک از تقسیمات کوچک یک اندام که بهوسیلۀ شکاف، شیار، یا دیواره و نیز عملکرد از بخشهای دیگر جدا میشود. ...
لؤب . [ ل ُ ئو ] (ع ص ، اِ) ج ِ لائب . (منتهی الارب ). رجوع به لائب شود.
لوب نور. (اِخ ) لوب . دریاچه ٔ بزرگی در میان مغولستان . قسمت شرقی آن را قره قورچین وقسمت غربی آن را قره بورام گویند و سطح آن را با سطح اقی...