له
نویسه گردانی:
LH
له . [ ل َه ْ ] (ترکی ، حرف اضافه ) در ترکی ترجمه ٔ «با» که برای معنی معیت آید و در اصل «اِلَه » بوده به کسر همزه . (غیاث ).
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
له و لورده . [ ل ِ هَُ ل َ وَ دَ /دِ ] (ص مرکب ، از اتباع ) له و په . سخت کوبیده . سخت له . خرد و خاکشی . و رجوع به له و نیز له لورده شود.
تنن له بن . [ ت ُ ن ُ ل ِ ب َ ] (اِخ ) ۞ تنن . یکی از شهرهای عمده ٔ ایالت ساووای علیا است که در ادوار پیشین پایتخت شابله ۞ بود. این شه...
تونون له بن .[ ت ُ ن ُ ل ِ ب َ ] (اِخ ) ۞ یا تونون . مرکز ایالت قدیمی شابله ۞ و ایالت ساووای علیای کنونی فرانسه می باشد که بر کنار دریاچه...
کانی کوزه له . [ زَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالک بخش مریوان شهرستان سنندج . واقع در 12هزارگزی خاور دژ شاهپور و یک هزارگزی جنوب راه ...
له و په شدن . [ ل ِ هَُ پ ِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) له و لورده شدن . خرد و خاکشی شدن . سخت لِه شدن ، چنانکه گوشت کوفته در هاون .
بی انتها، بی پایان، آنچه پایانی ندارد.
لامالو له بن . [ لو ل ِ ب َ ] (اِخ ) ۞ نام بخشی از هِرُلت ولایت بِزیه بفرانسه . دارای راه آهن و 1020 تن سکنه .
له و په کردن . [ ل ِ هَُپ ِه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) له و لورده کردن . خرد و خاکشی کردن . سخت لِه کردن چنانکه گوشت کوفته در هاون .
له بید هلو سعد. [ ل َ هَُ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دهدز بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 60000گزی شمال خاوری دهدز. کوهستانی و گرمسیر. دارای 300...
کامپانی له هسدن . [ نْی ْ ل ِ هَِ دَ ] (اِخ ) ۞ مرکز ناحیه ای در پادگاله ۞ از ایالت مونتریل ۞ که دارای 1070 تن سکنه است .