اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لهله

نویسه گردانی: LHLH
لهله . [ ل َ ل َ ] (ع ص ) جامه ٔ سست بافته . || سخن و شعر رکیک بلایه . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
لهله . [ ل ُ ل ُه ْ ] (ع اِ) لُهلهة. زمین فراخ که در وی سراب بسیار باشد. ج ، لَهاله . (منتهی الارب ).
له له . [ ل َه ْ ل َه ْ ] (اِ صوت ) آواز نفس پیاپی سگ با بیرون کردن زبان گاه تشنگی . رجوع به له له زدن شود.
لحلح . [ل َ ل َ ] (ع ص ) مکان لحلح ؛ جای تنگ . (منتهی الارب ).
له له زدن . [ ل َه ْ ل َه ْ زَ دَ ] (مص مرکب ) از تشنگی زبان را پی درپی و سریع از دهان برآوردن ، چنانکه سگان . لُهاث . نفس پیاپی کشیدن با بی...
لح لح زدن . [ ل َ ل َ زَ دَ ] (مص مرکب ) (... از تشنگی یا گرما)، زبان بیرون کردن سگ و بتندی و به آواز دم زدن از تشنگی یا گرما و خود کلمه ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.