لیث
نویسه گردانی:
LYṮ
لیث . [ ل َ ] (اِخ ) ابن معاذ. ذکره بعضهم و لایصح انما هو تابعی ارسل حدیثاً قال الفاکهی فی کتاب مکة حدثنی عبداﷲبن عمر،یعنی ابن ابان حدثنا سعیدبن سالم عن عثمان بن ساج عن ابن کثیر عن لیث بن معاذ قال قال رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم : ان هذا البیت خامس عشر بیتاً سبعة منها فی السماء الی العرش و سبعة منها الی تخوم الارض السفلی و اعلاها الذی یلی العرش البیت المعمور لکل بیت منها حرمة هذا البیت لو سقط منها بیت لسقط بعضها علی بعض لکل بیت منها من یعمره کما یعمر هذا البیت . (الاصابة ج 6 ص 13).
واژه های همانند
۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
لفت و لیس . [ ل ِ ت ُ ](اِ مرکب ، از اتباع ) رجوع به لفت و لیس کردن شود.
ایس و لیس . [ اَ س ُ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جزء اول «ایس » به معنی بودن است و لیس همان کلمه است باضافه ٔ لای نفی عربی . (از یادداش...
خاریک لیس .[ ل ِ ] (اِخ ) محبوبه ٔ شخصی بنام اِپی مِن بوده است .عادت یونانی هابنا بر نقل کنت کورث این بود که اطفالشان را وقتی بحد بلوغ ...
پال لیس رشل .[ رُ ش ِ ] (اِخ ) ۞ بندر فرانسه واقع در کنار باب آنتیوش در پنج هزارگزی رُشل .
لو و لیس زدن . [ ل َ / لُو وُ زَ دَ ] (مص مرکب ) ظاهراً به معنی لب چش کردن و اندک خوردن است . (آنندراج ). رجوع به لب و لیسه شود : کسی کز ...
لفت و لیس کردن . [ ل ِ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کاسه لیسی کردن . به بازمانده ٔهر چیز راضی شدن و خوردن . || سرکیسه کردن و از چیزها که در اختی...