لین
نویسه گردانی:
LYN
لین . (ع اِ) ج ِ لونة. || ج ِ لینة. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
لین . [ ل َ ] (ع ص ) نرم . لَیِّن . (یا لین مخففةً خاص است در مدح ). ج ، لینون ، اَلیناء. مقابل غلیظ و درشت . لَدن .- هین لین (و یشدد) ؛ چیزی ...
لین . [ ل َی ْ ی ِ ] (ع ص ) ۞ نرم . لَین . ج ، لینون ، اَلیناء. (منتهی الارب ). سهل . لینة. لدن . قُلا. مقابل خشن ، چنانکه لدن مقابل صلب است ...
لین . (ع اِمص ) نرمی . لینت . ضد خشونت . مقابل صلابت : و امراء از صادرات افعال او چون لین و خور و ضعف و سدر مشاهده میکردند. (جهانگشای جوینی ...
لین . [ ل َ ] (ع مص ) لیان . لینة. نرم گردیدن . (منتهی الارب ). نرم شدن . (تاج المصادر) (زوزنی ).
لین . (اِخ ) نام دهی است به مرو. محمدبن نصربن الحسن بن عثمان المزنی اللینی ، متوفی به سال 233 هَ . ق . منسوب بدانجاست . (از معجم البلدان...
لین . (اِخ ) نام بزرگترین قریه ٔ واقع در کوره ٔ بین النهرین میان موصل و نصیبین . (از معجم البلدان ).
لین . (اِخ ) جائی است در بلاد مغرب . (منتهی الارب ). نام موضعی است در شعر عبیدبن الابرص : تغیرت البلاد بذی الدفین فاودیة اللوی فرمال لین .(...
لین . (اِخ ) ۞ نام شهری به اتازونی (ماساچوست ). دارای 98000 تن سکنه .
لین . (اِ) نام آوازی به یونانی که در مصر و فینیقیه و قبرس و غیره نیز خوانده میشده است . (ایران باستان ج 1 ص 514).
لین یه . [ ی ِ ] (اِخ ) ۞ نام کرسی بخش در لوار-انفریور ولایت نانت به فرانسه . دارای راه آهن و 2153 تن سکنه .