گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لین نویسه گردانی: LYN لین . (اِخ ) جائی است در بلاد مغرب . (منتهی الارب ). نام موضعی است در شعر عبیدبن الابرص : تغیرت البلاد بذی الدفین فاودیة اللوی فرمال لین .(از معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی لین لین . [ ل َ ] (ع ص ) نرم . لَیِّن . (یا لین مخففةً خاص است در مدح ). ج ، لینون ، اَلیناء. مقابل غلیظ و درشت . لَدن .- هین لین (و یشدد) ؛ چیزی ... لین لین . [ ل َی ْ ی ِ ] (ع ص ) ۞ نرم . لَین . ج ، لینون ، اَلیناء. (منتهی الارب ). سهل . لینة. لدن . قُلا. مقابل خشن ، چنانکه لدن مقابل صلب است ... لین لین . (ع اِمص ) نرمی . لینت . ضد خشونت . مقابل صلابت : و امراء از صادرات افعال او چون لین و خور و ضعف و سدر مشاهده میکردند. (جهانگشای جوینی ... لین لین . [ ل َ ] (ع مص ) لیان . لینة. نرم گردیدن . (منتهی الارب ). نرم شدن . (تاج المصادر) (زوزنی ). لین لین . (ع اِ) ج ِ لونة. || ج ِ لینة. (منتهی الارب ). لین لین . (اِخ ) نام دهی است به مرو. محمدبن نصربن الحسن بن عثمان المزنی اللینی ، متوفی به سال 233 هَ . ق . منسوب بدانجاست . (از معجم البلدان... لین لین . (اِخ ) نام بزرگترین قریه ٔ واقع در کوره ٔ بین النهرین میان موصل و نصیبین . (از معجم البلدان ). لین لین . (اِخ ) ۞ نام شهری به اتازونی (ماساچوست ). دارای 98000 تن سکنه . لین لین . (اِ) نام آوازی به یونانی که در مصر و فینیقیه و قبرس و غیره نیز خوانده میشده است . (ایران باستان ج 1 ص 514). لین یه لین یه . [ ی ِ ] (اِخ ) ۞ نام کرسی بخش در لوار-انفریور ولایت نانت به فرانسه . دارای راه آهن و 2153 تن سکنه . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود