مآلی
نویسه گردانی:
MʼALY
مآلی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِئلاة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به مئلاة شود.
واژه های همانند
۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
مآلی . [ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به مآل . (ناظم الاطباء).مربوط به سرانجام و عاقبت امر. موکول به آینده . (کلیات شمس چ فروزانفر، فرهنگ نوادر ...
مالی . (ص ) به معنی بسیار و فراوان باشد. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ) : هرکه سرمایه ٔ ماهی ز تو دارد حاصل آفتابش ...
مالی . (ع ص ) پرکننده . || پرشونده . (غیاث ). پر. مملو. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : از همت درگاه تو عالی شود آن کس کز مهر و وفای تو دلش ...
مالی . (حامص ) ۞ با کلمه های دیگر بصورت مزید مؤخر ترکیب شود و معنی حاصل مصدری دهد: آب مالی . پایمالی . تریاک مالی . خاک مالی . خایه مالی . خش...
مالی . (ص نسبی ) منسوب به مال و دولت و ثروت . (ناظم الاطباء). منسوب به مال . مربوط به مال : امور مالی . مشکلات مالی .- مالی و ملکی ؛ چیزی ...
مالی . (اِخ ) ۞ امپراتوری مالی که در قرن سیزدهم بوسیله ٔ «ماندنگها» ۞ میان ارتفاعات سنگال و نیجریه تشکیل یافت و تا قرن هفدهم ادامه داشت...
مالی . (اِخ ) ۞ جمهوری مالی یکی از کشورهای غربی افریقاست که شامل سرزمین سودان قدیم فرانسه است و در حدود 1204000 کیلومتر مربع وسعت و 50...
مالی ٔ. [ ل ِءْ ] (ع ص ) پرکننده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مالی شود.
معلی . [ م ُ ع َل ْ لی ] (ع ص ) بلندکننده و افرازنده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعلیة شود. || آنکه به جانب راست ناقه ...
معلی . [ م ُ ع َل ْ لا ] (ع ص ) بلند. (آنندراج ). بلندکرده و برافراشته . بلند و رفیع. معلا. (ناظم الاطباء). و رجوع به معلا شود. || بزرگ . (آنند...