اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ماح

نویسه گردانی: MAḤ
ماح . (ع اِ) زرده یا سپیدی تخم مرغ . (منتهی الارب ). زرده ٔ تخم مرغ یا سپیدی آن . (آنندراج ). سپیده ٔ بیضه . (دهار). سفیده ٔ تخم مرغ . (مهذب الاسماء) (بحر الجواهر). بیاض البیض . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
ماه نخشب . [ هَِ ن َ ش َ ] (اِخ ) به معنی ماه مقنع است که حکیم بن عطا به سحر و شعبده ساخته بود و نخشب نام شهری است در ترکستان که آن ر...
ماه دیدار. (ص مرکب ) که چهره ٔ زیبا و درخشان چون ماه دارد. ماه چهر. ماه چهره . ماه رخسار. ماه منظر. ماه طلعت . ماه سیما : از آن ماه دیدار جنگی سو...
ماه روزه . [ هَِ زَ / زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به معنی رمضان است . (انجمن آرا) (آنندراج ). رمضان . ماه صیام . شهر الصبر. شهراﷲ المبارک . (...
ماه سبدان . [ س َ ب َ ] (اِخ ) همان است که پلینوس «مزبادن » ۞ می نامند. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ماده ٔ بعد و ماسبدان شود.
ماه سبذان . [ س َ / س َ ب َ ] (اِخ ) این کلمه در اصل ماسپتان یا مَس پَتَن بوده ودر دوره ٔ اسلامی ماسپذان نیز می گفتند. این ناحیه در زمان اع...
ماه خانم . [ ن ُ ] (اِ مرکب ) نامی از نامهای زنان .- امثال :شاه خانم می زاید ماه خانم درد می کشد . نظیر: گنه کنند گاوان . کدخدا دهد تاوان . خر...
ماه پروین . [ پ َرْ ] (اِ مرکب ) اسم فارسی جدوار است . (انجمن آرا) (آنندراج ) (فهرست مخزن الادویه ). زرنباد و جدوار. (ناظم الاطباء). جدوار. ماه ...
ماه پروار. [ پ َرْ ] (اِ مرکب ) ماه پروین . (ناظم الاطباء). رجوع به ماه پروین شود.
ماه آفرید. [ف َ ] (اِخ ) نام کنیزک ایرج بود و بعد از کشته شدن ایرج معلوم گردید که حامله بوده بعد از آن دختری آوردتور نام کردند و منوچهر ا...
ماه آفرید. [ ف َ] (اِخ ) نام دختر تور. (از فهرست ولف ) : کجا دختر تور ماه آفریدکه چون او کس اندر زمانه ندید.فردوسی .
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۶ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.