اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مازار

نویسه گردانی: MAZʼR
مازار. (فعل نهی ) مخفف میازار است که منع از آزار دادن باشد یعنی آزار مده . (برهان ) (آنندراج ). کلمه ٔ فعل یعنی میازار و آزار مده . (ناظم الاطباء). دوم شخص مفرد نهی از «آزردن ». میازار. نیازار. آزار مده . (فرهنگ فارسی معین ). مخفف میازار است . (انجمن آرا) :
ما زار به عشق تو و دل غمزده ٔ تست
زین بیش دل غمزده ٔ ما را مازار.

هدایت (ازآنندراج ).


|| آزرده مشو. (آنندراج ) (انجمن آرا) :
گر به فرمان سخنی گفتم مازار از من
زانکه جرم است در آن حضرت نافرمانی .

فتوحی (در عذرخواهی از انوری ، از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مازار. (اِ) عطار و گیاه فروش را گویند. (برهان ). عطار و دوافروش . (ناظم الاطباء).
معذار. [ م ِ ] (ع اِ) پرده . || حجت و برهان . ج ، معاذیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.