ماک . (اِ) دارو
۞ است در هندوستان . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص
302)
: گروه ورا تیشه بر خاک بود
درختان لک وکشتشان ماک بود.
اسدی (از لغت فرس ایضاً).
|| اتباع است چنانکه گویی خاک و ماک . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص
302)
: تا به خاک اندرت نگرداند
خاک و ماک از تو برندارد کار.
اسدی (از لغت فرس ایضاً).