مالی
نویسه گردانی:
MALY
مالی . (ص نسبی ) منسوب به مال و دولت و ثروت . (ناظم الاطباء). منسوب به مال . مربوط به مال : امور مالی . مشکلات مالی .
- مالی و ملکی ؛ چیزی که منسوب به مال و ملک باشد یعنی پولی و ملکی . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ماست مالی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) امری را که ممکن است موجب مرافعه و نزاع شود لاپوشانی کردن و آن را مورد توجیه و تأویل قرار دادن . ...
خایه مالی کردن . [ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )تملق رذیلانه گفتن . تملق با دنائت گفتن : نه ریش ترا که ریشخندت سازم نه خایه ترا که خایه ...
مآلی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِئلاة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به مئلاة شود.
مآلی . [ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به مآل . (ناظم الاطباء).مربوط به سرانجام و عاقبت امر. موکول به آینده . (کلیات شمس چ فروزانفر، فرهنگ نوادر ...
معلی . [ م ُ ع َل ْ لی ] (ع ص ) بلندکننده و افرازنده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعلیة شود. || آنکه به جانب راست ناقه ...
معلی . [ م ُ ع َل ْ لا ] (ع ص ) بلند. (آنندراج ). بلندکرده و برافراشته . بلند و رفیع. معلا. (ناظم الاطباء). و رجوع به معلا شود. || بزرگ . (آنند...
معلی . [ م ُ ] (ع ص ) بلندگرداننده و افرازنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بر بلندی برآینده . (ناظم الاطباء) (از ...
معلی . [ م ُ لا ] (ع مص ) مصدر میمی است به معنی علو. ج ، معالی . (غیاث ، ذیل معالی ) (آنندراج ).
معلی . [ م ُ ع َل ْ لا ] (اِخ ) رجوع به ابوالحسن معلی بن زیاد الفردوسی شود.
معلی . [ م ُع َل ْ لا ] (اِخ ) رجوع به ابوالحسن معلی بن فضل شود.