اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مثاب

نویسه گردانی: MṮAB
مثاب . [ م ُ ] (ع ص ) جزا و پاداش و ثواب داده شده . (غیاث ) (آنندراج ). پاداش داده شده و مأجور و جزای نیک داده شده . (ناظم الاطباء). اجر یافته . پاداش یافته . به پاداش رسیده .
- عنداﷲ مثاب شدن ؛ جزای نیک از خداوند عالم جل شأنه دریافت کردن . (ناظم الاطباء).
- مثاب بودن ؛ به ثواب و پاداش نیک رسیدن . (ناظم الاطباء).
- مثاب گشتن ؛ اجرت بردن . پاداش یافتن :
مرا چو بی گنهی آسمان مخاطب کرد
نکرده طاعت ، گشتم ز خامه ٔ تو مثاب .

عثمان مختاری .


بر بد و نیک از تو در همه سال
خلق عالم معقب ۞ اند و مثاب .

مسعودسعد (دیوان چ رشید یاسمی ص 38).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حسین مصعب . [ ح ُ س َ ن ِ م ِ ع َ ] (اِخ ) پدر طاهر ذوالیمینین است . رجوع به تاریخ بیهقی ص 135 شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.