محرق
نویسه گردانی:
MḤRQ
محرق . [ م ُ ح َرْ رِ ] (اِخ ) لقب حارث بن عمرو ملک شام . (منتهی الارب ). رجوع به حارث ... شود.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
زاج محرق . [ ج ِ م ُ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ازاقسام زاج سفید است . صاحب مخزن الادویه در ضمن شرح خوّاص زاج ابیض روش تهیه ٔ زاج محرق ...
پطاس محرق . [ پ ُ س ِ م ُ ح َ ر رِ ] (اِ مرکب ) هیدرات پطاسیم ۞ که سمّی قوی است و آنرا پطاس محرّق نیز گویند تا از پطاس تجارتی که کربنات ...
نحاس محرق . [ ن ُ س ِ م ُ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نحاس محروق . رجوع به نحاس محروق شود.
محرق ثانی . [ م ُ ح َرْ رِ ق ِ ] (اِخ ) لقب عمروبن منذربن ماءالسماء. رجوع به عمرو لخمی شود.
مهرق . [ م ُ رَ ] (معرب ، اِ) معرب مهره . صحیفه و روی کاغذ. (منتهی الارب ). صحیفه و گویندآن پارچه ای است از حریر سفیدرنگ که در صمغ آغارده و...