محض
نویسه گردانی:
MḤḌ
محض . [ م َ ح َ ] (ع مص ) شیر بی آمیغ نوشیدن . (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). مَحض . رجوع به محض شود.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
محز. [ م ِ ح َزز ] (ع ص ) مرد درشت کلام . (منتهی الارب ).
مهز. [ م َ ] (ع مص ) دور کردن . (از منتهی الارب ). دفع کردن . (از اقرب الموارد).
مهز. [ م َ هََ زز ] (ع اِ) حرکت . (اقرب الموارد). مهزة.